یا ویترای روی شیشه نهفته برای تلاشهای پیشرفت اهمیت دارند، زیرا نوع هدفی را که افراد دنبال میکنند هدایت مینماید. نظریه پردازان موجودیت، در موقیتهای پیشرفت، عموماً هدفهای عملکردی را میپزیرند. افرادی که هدفهای عملکردی را میپزیرند، دوست دارند باهوش، نه کودن، به نظر برسند. یعنی، آنها دوست دارند مخصوصا ً در حالی که دیگران نگاه میکنند، عملکرد خوبی داشته باشند و بنابراین هدف این است که یا ویترای روی شیشه عملکرد را به عنوان وسیلهای برای ثابت کردن این موضوع استفاده کند، که ویژگیهای مطلوب زیادی دارد (ریو، 1385).
همچنین شیشه ویترای با جهتگیری عملکردی از شکست اجتناب میکنند. در مقابل، نظریه پردازان فزاینده در موقعیتهای پیشرفت، عموماً هدفهای تسلط را میپذیرند. کسانی که هدفهای تسلط را میپذیرند، دوست دارند بر چیز تازه یا متفاوتی تسلط یابند یا چیز تازهای را یاد بگیرند یا بفهمند. یعنی آنها به یادگیری تا اندازهای که بتوانند، اهمیت میدهند. بنابراین، هدف این است که از پرداختن به تکلیف به عنوان وسیلهای برای بهتر شدن استفاده کنند. شیشه ویترای با ناتوانیهای یادگیری در هنگام شکست در مقایسه با دانشآموزان عادی به صورت معنیداری از ادامه تلاش دست میکشند (سایدریدیس، 2003).
شیشه دکوراتیو با ناتوانیهای یادگیری در نتیجهی شکستهای پیاپی، به این نتیجه میرسند که صرف نظر از مقدار تلاشی که از خودشان نشان میدهند، باز شکست میخورند. و در نهایت از تلاش دست میکشند. در مواردی این دست کشیدن از تلاش موجب افزایش عواطف منفی و افسردگی میشود. شیشه دکوراتیو [1] (1979؛ بهنقل از گورمن و جینچنگ، 1381) بیان کرده است که دانشآموزان با ناتوانیهای یادگیری کاملاً با نیمرخ دانشآموزان درمانده منطبق هستند، چرا که در طول یک دوره طولانی با شکستهای متوالی تجربه میکنند. این احساس به آنها دست میدهد که تأثیر اندکی و یا حتی تأثیر منفی بر محیط میگذارند.
در پژوهش لطیفی و همکاران (آینه دکوراتیو ) با عنوان "اثر بخشی مداخلهی رفتاری بر میزان تعارضات بین فردی، پاسخهای رفتاری و ادراک خودکارآمدی دانش آموزان با اختلال یادگیری" بر روی کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی شهر اصفهان که در سال تحصیلی87 دارای اختلال یادگیری بودند، انجام شد. تعداد 30 نفر از دانشآموزان به شیوه هدفمند انتخاب شدند و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که مداخلهی رفتاری به صورت معناداری اختلال آینه دکوراتیو و تعارضات بینفردی و ادراک خودکارآمدی گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری، کاهش داده است.
[1]-Thomas
شیشه ویترای که تجزیه و تحلیل اوج گیری قدرت آمریکا میپردازند، معمولاً بر منابع طبیعی فراوان و وضعیت جغرافیایی مناسب آن تأکید میکنند. سرزمینی برخوردار از کوههایی مخمل پوش، مزرعههای چشمانداز، شهرهای مرمرین و امکانات و موهبتهای شگرف. اما مسألهای که در اهالی شیشه ویترای در قرن نوزدهم مشترک بوده، معمولاً از قلم میافتد، و آن اینکه بیشتر ساکنان آمریکا را در آن هنگام، مهاجرانی تشکیل میدادند که از آن رو از اروپا و آسیا گریخته بودند که در آن نقاط، سرنوشت آنها را طبقهی اجتماعی و خانواهی آنان تعیین میکرد.
آنان به این دلیل رنج ویترای روی شیشه به سرزمینی ناشناخته را به جان میخریدند که در پی آن بودند تا خود آنان، و نه میراث اجدادیشان، محترم شمرده شوند و منبع تغییر باشند. چگونه ذهنیتی باعث آن میشود که فرد از طبقهی اجتماعی خود به تنگ آید، خانواده و دارایی خود را برجا بگذارد، و به ویترای روی شیشه زندگی بهتر عازم سفری دور و دراز شود؟ مثبت اندیشی و خوشبینی، در آن زنان و مردان، به وفور وجود داشت و چنین شد که آنها بنیانگذار ملتی خوشبین شدند (سلیگمن و همکاران، 1388).
سبک تبیین شیشه دکوراتیو، به صورت گرایش به توجیه کردن رویدادهای ناگوار با انتسابهای درون، پایدار و غیر قابل انکار کردن آشکار میشود. شکستهای تحصیلی، ناخوشی بدنی، و عملکرد شغلی ضعیف، شایع هستند، اینها برای همه اتفاق میافتد. برخی با افزایش دادن تلاش، واکنش نشان میدهند. سبک تبیین شیشه دکوراتیو، افراد را در مواقع شکست و بدبیاریها، نسبت به واکنش دوم، یعنی ناامید شدن آماده میکند. سبک تبیین بدبینانه با ناکامی تحصیلی، پریشانی اجتماعی، بیماری جسمانی، عملکرد شغلی ضعیف، افسردگی و حتی شکست در انتخابات ریاست جمهوری ارتباط دارد (ریو، 1385).
چندین تفاوت عمده بین افراد آینه دکوراتیو و خوشبین در نحوهی اندیشیدن به چیزهای خوب و بدی که برای آنها اتفاق میافتد وجود دارد (سلیگمن و همکاران، 1995؛ بهنقل از مگیار موئه، 2009). افرادی که خوشبین هستند از رویدادهای شبه-شکست اسنادهای بیرونی، ناپایدار، و اختصاصی میسازند، در حالی که افراد بدبین از این رویدادها اسنادهایی درونی، پایدار و کلی دارند. برای مثال فردی که آینه دکوراتیو است قطع رابطه را به صورت، هماهنگی ضعیف بین خود و همسرش (بیرونی)، اتفاقی که بعید است در رابطه بعدیش روی دهد (ناپایدار)، و رویداد منفی که به این رابطهی خاص مربوط محدود میشود، تبیین میکند.
در مقابل، فرد آینه تزئینی در همین موقعیت ممکن است قطع رابطه را به صورت نقص در خود ببیند زیرا او به اندازه کافی خوب، مراقب و نسبت به دیگران، پذیرا نبوده است، او پیشبینی میکند که چنین نتیجهی ضعیفی احتمالاً در روابط آینده نیز روی میدهد، همچنین این رویداد منفی احتمالاً نیز تکرار شود و او حتی باید فرد دیگری را برای ارتباط بیابد. با این وجود چیزی که توسط سلیگمن و همکاران (1388) تأکید نشده این است که عکس این موارد نیز صادق است. زمانی که رویدادها یا پیامدهای موفقیتآمیز اتفاق میافتد، افراد خوشبین موفقیت را به عوامل درونی، پایدار و کلی نسبت میدهند در حالی که افراد بدبین آینه تزئینی خود را به عوامل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی نسبت میدهند (مگیار موئه، 2009). بدبینی میتواند از چهار منبع ژنتیک، بدبینی والدین، انتقادهای بدبینانه از جانب والدین، معلمان یا مربیان و تجربیات خود شخص در زمینه تسلط و درماندگی حاصل شود.
موقعیت شیشه دکوراتیو بر روی نقشه
این شیشه ویترای ممکن است همزمان با ناتوانی در یادگیری دچار یک یا چند اختلال دیگر نظیر اختلال توجه، ناتوانایی حرکتی اندامی، مشکلات پردازش اطلاعات، ناتوانی در ایجاد و تجهیز راهبردهای شناختی، آشفتگیهای هیجانی و رفتارهای نامناسب اجتماعی نیز باشند. همچنین تعدادی از مشکلات هیجانی شیشه ویترای در افراد دچار ناتوانیهای یادگیری با فراوانی بیشتری مشاهده میشود، ابتلا به یک ناتوانی یادگیری میتواند عاملی خطرآفرین، برای تحول مشکلات هیجانی باشد.
ویترای روی شیشه دچار ناتوانیهای یادگیری در مقایسه با همسالان بدون ناتوانی و دانشآموزان دچار اختلالهای رفتاری، خودپنداره ضعیفی دارند، که ممکن است این امر ناشی از شکستهای مکرری باشد که این کودکان تجربه میکنند. برخی از این کودکان موفقیت تحصیلی را با پذیرش والدینی یا شایستگی خود یکسان میپندارند، همین امر منجر به احساس بیکفایتی و باور به ناکارآمدی آنها میشود. ویترای روی شیشه خود ضعیف میتواند با حساسیت بیش از حد در ارتباط باشد، کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری از تحقیر شدن بیشتر واهمه دارند و تجربههای شکست پیدرپی، آنها را به آسانی ناکام میسازد (گرمن[1]، 13386؛ بهنقل از حقرنجبر، کاکاوند و دانش، 1390).
شیشه دکوراتیو در بررسی علل ایجاد اختلالات، مطالعات مختلف سه عامل خصوصیات کودکان، جنبههای خانوادگی و محیطهای اجتماعی را به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در شکلگیری اختلالات کودکان نشان دادهاند (موریسون و کاسدن[2]، 1997؛ بهنقل از هیمن و برگر[3]، 2008). از بین این شیشه دکوراتیو، پرداختن به خصوصیات کودکان (عوامل درون فردی) حائز اهمیت است؛ بهطوری که عوامل انگیزشی و شناختی از جمله عوامل درون فردی مؤثر بر یادگیری محسوب میشوند.
با توجه به آینه دکوراتیو که ناتوانیهای یادگیری کمی دیرتر در زندگی مشخص میشوند (خرمایی، عباسی و رجبی، 1390) و دانش آموزان با ناتوانیهای یادگیری غالباً با روشهای آموزش و پرورش معمولی نمیتوانند به اهداف آموزشی نایل شوند. از همین آینه دکوراتیو، از تحصیل متنفّر میشوند و ممکن است ترک تحصیل کنند (گرانت و گرانت[4]، 2010).
همچنین نتایج پژوهش آینه تزئینی و سالومون[5] (2004؛ بهنقل از نریمانی، خوشنودنیایچماچائی، زاهد و ابوالقاسمی، 1392) نیز نشان دهندهی رابطهی مثبت و معنادار خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی است و کودکان دارای ناتوانی یادگیری به دلیل عدم موفقیتهای تحصیلی با مشکلات رفتاری فراوانی مواجه میشوند و همچنین مشکلات هیجانی و روانی از خود نشان میدهند که از این میان، آینه تزئینی به باورهای خودکارآمدی فرد به عنوان یکی از مهمترین مشکلات برخاسته از مشکلات آموزشی به شمار میآید.
[1]-German
[2]-Morrison & Cosden
[3]-Heiman & Berger
[4]-Grant & Grant
[5]-Chang & Solomon
اجرای ویترای روی شیشه : خودکارآمدی درک شده نه تنها در انتخاب اهداف بلکه بر اجرای آنها نیز اثر میگذارد. انجام یک تصمیم به هیچ وجه به افراد اطمینان نمیدهد که رفتارهای مورد نیاز را بهطور موفقیتآمیز انجام دهند و در مواجه با مشکلات، استقامت و پایدرای داشته باشند. یک تصمیمگیری روانی به یک ویترای روی شیشه روانی مشتق شده و به باور خودکارآمدی بالا، نیاز دارد.
باور به کارآمدی شیشه ویترای همچنین به رفتار انسان شکل میدهد که آیا از فرصتها استفاده میکند و یا از حضور آنان در شرایط مختلف زندگی جلوگیری به عمل میآورد و وجود موانع و مشکلات را دشوارتر میسازد. افراد با خودکارآمدی بالا بر فرصتهای ارتقاء شغلی و غلبه بر موانع متمرکز میشوند، با ابتکار و پشتکار عنان کنترل به محیط و محدودیتها را بدست میگیرند. افرادی که دچار خودشکی میشوند، بر شیشه ویترای و محدودیتها کنترل کمی دارند و یا اصلاً کنترل ندارند و به آسانی تلاشهای خود را بیهوده میشمارند. آنان از فرصتهای محیطی، کم استفاده میکنند (خرازی و کمالی، 1387).
4) میزان تلاش خودکارآمدی درک شده بر میزان تلاش برای انجام یک وظیفه اثر میگذارد. افرادی که به کارآمدی خود باور دارند برای غلبه بر شیشه دکوراتیو و مشکلات تلاشهای مضاعفی میکنند. در مقابل افرادی که به شایستگیهای خود شک میکنند و یا باور خودکارآمدی ضعیفی دارند، هنگام رویارویی با مشکلات، شیشه دکوراتیو و شکستها تلاش میکنند و یا منصرف میشوند و یا این که راه حلهای پایینتر از حد معمول ارائه میدهند و این افراد علت شکست را به ناتوانی خویش نسبت میدهند.
در آن موقع توجه آنان به جای حل آینه دکوراتیو ، متمرکز بر فقدان شایستگی خود است. ولی افراد باکارآمدی بالا علت شکست را تلاش و کوشش کم می دانند (ملکزاده، 1378).
5) میزان استقامت و پشتکار: خودکارآمدی درک شده در میزان استقامت، جدیت و پشتکار فرد در نیل به اهداف مورد انتظار در برخورد با موانع، اثر میگذارد. افراد کارآمد در مواجه با رویدادهای دشوار، استقامت و پشتکار زیادی به خرج میدهند و از منابع مختلف فردی و محیطی بازخوردهای آینه دکوراتیو میگیرند که آن باز خوردها به نوبه خود به عنوان تقویت کننده یا قدرت دهنده به خودکارآمدی عمل میکنند، بر عکس، افراد با خودکارآمدی پایین، و یا افرادی که در کسب نتایج مورد انتظار تلاش نمیکنند، باز خوردهایی که نشانگر عدم توانمندی آنان در انجام وظایف است، دریافت میکنند (ملکزاده، 1378).
شیشه ویترای در حال حاضر در مورد پیشبینی دقیق الگوهای رشد و پیشرفت تحصیلی کودکانی که در اول دبستان جزو مبتلایان به اختلال ریاضی طبقهبندی میشوند، اطلاعات کافی شیشه ویترای از مطالعات طولی وجود ندارد. از سوی دیگر آن دسته از کودکان دچار این اختلال که مداخلهای در موردشان صورت نمیگیرد، دچار عوارضی نظیر تداوم مشکلات تحصیلی، شرم، خود انگارهی ضعیف، ناکامی و افسردگی میشوند.
این عوارض ممکن است منجر به ویترای روی شیشه برای حضور در مدرسه، مدرسهگریزی و نهایتأ ناامیدی از موفقیت تحصیلی شوند. اختلال در ریاضیات اغلب با سایر اختلالات مؤثر بر خواندن، نگارش بیانی، هماهنگی حرکتی و زبان بیانی و دریافتی همراه است (کاپلان و سادوک، 1387).
عوامل استین گلاس و بیولوژیک: برای سالهای متمادی، عدهای از متخصصان فرض میکردند که عوامل عصبشناختی علت عمدهی ناتوانیهای یادگیری هستند. در سالهای اخیر، پژوهشگران تهیه تکنولوژی پیشرفتهای را برای ارزیابی فعالیت مغز بهطور دقیقتر آغاز کردند. برای مثال یک گروه استین گلاس دریافتند که تعدادی از دانشآموزان ناتوان یادگیری، در امواج مغزی نابهنجاری دارند. دادههای مربوط به مغز افراد ناتوان در یادگیری، علل عصبشناختی برای مشکلات آنها را نشان داده است. به هر حال، نتیجهگیری کلی گویای این واقعیت است که مدارک روشنی پیرامون علل استین گلاس همه دانشآموزان ناتوان یادگیری وجود ندارد (هالاهان و کافمن،1994؛ نقل از زاهد و همکاران، 1391).
2) عوامل آینه کاری: ناتوانیهای یادگیری میتوانند به طور ارثی منتقل شوند. مطالعات نشان دادهاند که وقتی یکی از دوقلوهای یک تخمکی به ناتوانی خواندن دچار است، در مقایسه با دوقلوهای غیر یکسان با احتمال بیشتری، جفت دیگر او نیز به ناتوانی درخواندن مبتلا خواهد شد. روشهای پیشرفته، بهطور فزایندهای، به پژوهشگران ژنتیک این اجازه را دادهاند که وراثت را به عنوان یک عامل سببی ممکن در ناتوانیهای یادگیری، به ویژه در ناتوانیهای خواندن شدید، مطرح نمایند (هالاهان و کافمن، 1388).
3) عوامل آینه کاری: تأیید عوامل محیطی دشوار است. مدارکی مبنی بر اینکه کودکان زیان دیده محیطی برای نشان دادن مشکلات یادگیری بیشتر آمادگی دارند، وجود دارد. با توجه به این موضوع هنوز معلوم نیست که این امر مربوط به تجارب یادگیری نابسنده است یا به عوامل بیولوژیکی مثل آسیبمغزی یا محرومیت تغذیهای بستگی دارد. علت احتمالی دیگر ناتوانیهای یادگیری آموزش ضعیف است. برخی باور دارند که اگر معلمان برای مواجهه با مشکلات خاص کودکان در سالهای اولیهی مدرسه آماده گردند، می توان از بسیاری از ناتوانیهای یادگیری پرهیز کرد.
شیشه دکوراتیو بر یک یا دو مشکل در پردازش زبان دلالت دارند که ممکن است علت اصلی کژخوانی باشند، از جمله ادراک گفتار و تحلیل قافیه و همگونی آوایی، مشکلات مربوط به نام بردن سریع چیزهای آشنا، و تاخیر در یادگیری قواعد نحو است. بسیاری از این فرایندها به نام آگاهی واجشناختی قرار میگیرند. تصور میشود برای رشد مهارتهای خواندن ضروری است. مطالعاتی که از روشهای مختلف تصویربرداری از شیشه دکوراتیو بهره میگیرند این عقیده را تأیید میکنند که کودکان دچار کژخوانی در آگاهی واجشناختی مشکل دارند. این مطالعات نشان میدهند که نواحی گیجگاهی-آهیانهای-پس سری مغز ظاهراً بهطور اساسی در کژخوانی نقش دارند، و این نواحی مغز برای آگاهی واجشناختی اهمیت دارند (دیوید، روزنهان و سلیگمن، 1387).